نمیدونم بهتون گفته بودم که قراره بچه های بسیج شنبه که بچه ها اومدن بترکونن یانه
درهرحال دمشون گرم ترکوندند.
واما دم بچه های دانشگاه گرمتر که کولاک کردن وجنبه خودشونو نشون دادن
بچه ها کارهای باحالی انجام دادن مثل:
1-صلوات فرستادن وسط صحبت های حاج آقا عبداللهی وکف زدن قبل ازاون که براشون گرون تموم شد وباعث شد حاج آقا به قول خودشون سروجد بیایندو یه 1ساعتی بعداز کف زدن حاج آقا بحث کنند و اون ها هم چرت بزنن.
2-باشروع موسیقی ابتدا حرکت های موزن آروم وپس درحین نمایش با ریتم تند موسیقی نمایش رقص بچه ها وهم خوانی دخترو پسر.
بعضی از بچه ها که دیدن نشسته اصلا حال نمیده رقصید, ازروی صندلی ها بلند شده اونایی که کمی شرم داشتن برای رقص به داخل کلاس ها وبقیه که با خودشون گفتن"ای بابا چرا بقیه رو بی نصیب کنیم" در بیرون حرکات زیباشونو نشون دادن هم ما وهم برادران محترم حراست لذت بردیم.
3-اینو بدون تعصب می گم ولی هر2 دختری که اومدن درمورد امام علی شعر خوندن سنی بودن واین عشقشونو نشون میداد ولی اینکه توی عیدغدیر کمی مارو متعجب کرد.
البته ناگفته نمونه من وآدیش هم کمی از مذهب حالیمونه اینو برای این گفتیم که بابا حواسمون جمعه نگران نباشید کوچکترین نکته ها رو هم واستون میاریم.
تو یکی از شعرا یه مصرع جالب بود "محمد چراغ راهنماست" وهی تکرار میشد.
قربون کرم حضرت محمد(ص) برم اما من یاد یکی از دوستام افتادم که اسمش محمده وقدش درازه چون همیشه یه جا ثابت می ایسته همش میگم چراغ راهنما ازاین به بعد یه افسر راهنمایی ورانندگی کنارش میگذارم که دیگه وقت شنیدن این شعرا ذهنم منحرف نشه.
4-نمایش خیلی جالب بود. بعضی قسمت هاش خیلی جالب بود:
اولیش: اون دوستمون بود که کارتن ها رو برعکس گذاشت خداییش من خودم تا 5دقیقه فکر میکردم این کارتن هایی که روشون نوشته شده چی توز, کیک ...یعنی چه؟!؟ بعدش فهمیدم اونورش یک نقاشی هایی هست که به معنی بانکه.
دومیش: لهجه غضنفر بود غضنفرما شمالی صحبت میکرد, اما میخوام بهش بگم دوست عزیز(یره مو خودوم مدونوم لهجه شما قشنگتره چرا شمالی عزیزوم)
سومیش: اون ادکلن212 بود یه اعتراف ,من 2تا اسپری212 دیدم )خب دهاتی چیز ندیده ام بیش تر ازاینا ندیدم (ولی هر2تاشون روشون نوشته بود: (sexy)212 البته مطمئنم منظور این دوستمون این نبود فقط ذهن من منحرف بود.
چهارمیش: لهجه زیبای خود راوی بود که جای بحث نداشت.
پنجمین: تکه کلام های قاضی بود که نشان میداد درشمال هم قاضی زابلی هست.
5-پرده سفید نمایش خیلی جالب بود, هردقیقه یکی می اومد اونو می آورد وسط 2باره یکی جمعش میکرد وبه جز یکی دوجا این این ور اونور کشیدن ها واقعا بیخودی بود, اما برای سرگرمی خوب بود لااقل عوامل صحنه هم بیکار نموندن.